Akhundzada Arif Hasan Khan
9 min readAug 16, 2024

چشم انداز و راه حل های آینده و جهت گیری های نامشخص

وضعیت جهانی در یک دوراهی بسیار بحرانی قرار دارد، اما هیچ کجا به اندازه منطقه خودمان آشکار نیست. برای ناظر معمولی هیچ چیز معنی ندارد. و هرج و مرج در اطراف شهروندان عادی را نگران می کند. هیچ کس نمی تواند بگوید چه اتفاقی می افتد، چرا — یا همه چیز به کجا منتهی خواهد شد. مردم در تلاشند تا با استفاده از مفاهیم منسوخ شده و تبلیغات هیجانی بخش های مختلف که مملو از برنامه ها و به دور از واقعیت است… وقایعی را که فراتر از آنهاست، اما مستقیماً بر آنها تأثیر می گذارد، تفسیر کنند. واقع گرایی سخت، تکه کیک افراد عادی نیست.

روشی که در سه سال گذشته پس از همه‌گیری کووید — افغانستان، اوکراین، و رکود در وضعیت پاکستان تغییر کرده است، همه چیز را تا حد زیادی متزلزل کرده است، و با این حال مردم در ارتباط با این نقاط ناامید هستند.

من با ارائه دیدگاه‌های اندرو کوریبکو، کارشناس روسی در مورد امکانات کنونی افغانستان و اینکه چه ملاحظاتی احتمالاً سیاست‌های قدرت‌های بزرگ مانند کشورش را در قبال افغانستان هدایت می‌کند، و آنچه را برای زمان‌های آینده به همراه خواهد داشت، آغاز خواهم کرد. برای این منظور من مستقیماً نظر اخیر او را در زیر به قول خودش بازتولید می کنم. آنها ممکن است برای بسیاری شوکه کننده باشند و بسیاری را ناامید کنند:

**************************************

ده نکته در مورد افغانستان در سومین سالگرد بازگشت طالبان به قدرت

طالبان سه سال پیش در 15 اوت 2021 پس از تصرف کابل در بحبوحه خروج وحشت‌زده غرب از افغانستان به قدرت بازگشتند. با این حال، بیشتر جهان از آن زمان به دلیل درگیری اوکراین، آن کشور را فراموش کرده اند، به همین دلیل است که ارزش دارد همه را در مورد آنچه در آنجا اتفاق می افتد به روز کنیم. آنچه در زیر می آید ده چیز است که مردم باید در مورد افغانستان بدانند:

— — — — —

1. تحریم های آمریکا همچنان یک مانع بزرگ برای بهبود اقتصادی-اجتماعی است

ایالات متحده به تحریم افغانستان و مسدود کردن دارایی های آن که دولت سابق در صلاحیت خود قرار داده است، ادامه می دهد. این امر مانع از بهبود اقتصادی-اجتماعی کشور شده است، اگرچه دقیقاً نکته این بود. ایالات متحده امیدوار است که شرایط زندگی دشواری که در ایجاد آن سهیم بوده، ممکن است روزی باعث شورش شود که می تواند کنترل کشور را توسط طالبان تهدید کند.

2. طالبان هنوز یک حکومت قومی-سیاسی فراگیر تشکیل نداده است

طالبان قبلاً متعهد شده بود که یک دولت فراگیر تشکیل دهد که ناظران آن را تعهدی برای ارتقای نقش اقلیت‌های قومی و مخالفان تفسیر کردند، اما این امر هنوز محقق نشده است. آنها همچنین از زمان بازگشت به قدرت محدودیت هایی را برای زنان اعمال کرده اند. این سیاست ها بهانه ای برای امتناع جامعه بین المللی از به رسمیت شناختن مشروعیت دولتشان بوده است.

3. ذخایر زمین نادر افغانستان که از نظر نجومی بزرگ است، هنوز استفاده نشده است

عدم به رسمیت شناختن رسمی، برنامه های طالبان را برای سود بردن از مواد معدنی کمیاب به ارزش یک تریلیون دلار در زیر خاک افغانستان پیچیده کرده است، که می تواند روزی آن را به زنجیره های عرضه جهانی تبدیل کند. اگر تأسیسات تولیدی در داخل کشور ایجاد شود و اینها به عنوان لنگر برای سرمایه گذاری های خارجی متنوع تر عمل کنند، اقتصاد آن نیز می تواند متحول شود.

4. تولید تریاک پس از تحریم آن توسط طالبان عملاً وجود ندارد

طالبان هشت ماه پس از بازگشت به قدرت، کشت تریاک را ممنوع کرد که منجر به کاهش 95 درصدی تولید شد. افغانستان اکنون دیگر پایتخت تریاک جهان نیست، اما در تلاش است تا این محصول را با محصولات دیگر جایگزین کند و در نتیجه برخی از کشاورزان را بیکار کرده است. آنها ممکن است به نوبه خود برای پیوستن به گروه های تروریستی برای جبران درآمد از دست رفته خود مستعدتر شوند.

5. داعش-ک علیرغم بهترین تلاش های طالبان نابود نشده است

داعش-ک تنها نیرویی است که در داخل افغانستان قادر به سرنگونی طالبان است، اما علیرغم بهترین تلاش‌های طالبان در سه سال گذشته، آنها از بین نرفتند. آنها همچنان به جذب اعضای جدید از طریق رسانه های اجتماعی، آموزش برخی از آنها و برنامه ریزی حملات از پناهگاه هایشان در آنجا ادامه می دهند. طالبان به اطلاعات بیشتر و تسلیحات بهتر نیاز دارند تا یک بار برای همیشه این تهدید جهانی را خنثی کنند.

6. روابط طالبان با پاکستان حامی سابق بدتر شده است

انتظاری که برخی از پاکستان برای بازگرداندن نفوذ خود بر افغانستان پس از بازگشت طالبان به قدرت داشتند، پس از آن که این گروه با میزبانی از شبه نظامیان «طالبان پاکستانی» (TTP) که اسلام‌آباد آنها را تروریست می‌داند، علیه حامی خود قرار گرفت، از بین رفت. تنش بین این دو آنها را تا مرز جنگ پیش برده است، اما سرهای سردتر تا کنون غالب شده اند، اگرچه ممکن است برای همیشه پیروز نشوند.

بدرفتاری با هم‌قومیت‌های خود انجام می‌دهد، اما ازبکستان و ترکمنستان را نیز در سمت بد خود قرار می‌دهد.

7. یک کانال برنامه ریزی شده روابط با جمهوری های آسیای مرکزی را بدتر کرده است

روابط افغانستان با پاکستان تنها روابطی نیست که در سه سال گذشته از زمانی که کانال قوش تپا برنامه ریزی شده توسط طالبان روابط را با جمهوری های آسیای مرکزی بدتر کرده است، بدتر شده است. روابط با تاجیکستان سکولار قبلاً دچار مشکل شده بود زیرا این کشور به بدرفتاری ادعایی طالبان با قومیت‌های خود اعتراض دارد، اما این امر ازبکستان و ترکمنستان را نیز در سمت بد خود قرار می‌دهد.

8. هند و طالبان به طرز شگفت انگیزی مشکلات قبلی خود را وصله کردند

تنش‌های طالبان و پاکستان به نزدیک شدن این گروه با هند کمک کرد، هندی که قبلاً شبه‌نظامیان کشمیری را علیه آن آموزش می‌داد، اما ادغام در کریدور حمل‌ونقل شمال-جنوب به دلیل مشکلات ذکر شده با جمهوری‌های آسیای مرکزی و ایران هنوز تکمیل نشده است. با این حال، این ممکن است بر تصمیم آنها برای به رسمیت شناختن کشمیر به عنوان جدای از پاکستان، که با منافع هند همسو است، تأثیر بگذارد.

9. روسیه ممکن است اولین کشوری باشد که دولت طالبان را به رسمیت بشناسد

منافع اقتصادی و امنیتی مسئول این است که روسیه رسماً لغو نام تروریستی طالبان و متعاقباً به رسمیت شناختن دولت آن را بررسی کند. کرملین می‌خواهد از ذخایر معدنی بزرگ افغانستان که شوروی برای اولین بار کشف کرد، استفاده کند، از پتانسیل ارتباط فرامنطقه‌ای این کشور استفاده کند و عملیات ضد تروریستی طالبان علیه داعش-K را تسهیل کند.

10. افغانستان می تواند نقش محوری در ادغام چند قطبی اوراسیا ایفا کند

آخرین اما نه کم‌اهمیت، احیای استقلال افغانستان پس از دو دهه اشغال غرب، این کشور را قادر می‌سازد تا نقشی محوری در ادغام چند قطبی اوراسیا ایفا کند، اگرچه روابط با همسایگانش باید قبل از این اتفاق بهبود یابد. در آن صورت، می تواند تجارت شمال-جنوب بین روسیه/آسیای مرکزی و پاکستان/هند و تجارت شرق-غرب بین ایران و آسیای مرکزی/چین را تسهیل کند.

— — — — —

همانطور که مشاهده می شود، در حالی که افغانستان دیگر به عنوان یک پایگاه هوایی ایالات متحده در هارتلند اوراسیا عمل نمی کند، اکنون پس از بازگشت طالبان به قدرت از طریق میزبانی از TTP، طرح های بحث برانگیز کانال آن، و شکست در منطقه، منبع تهدیدات غیرمتعارف برای منطقه است. داعش-K را شکست دهید. با وجود این، افغانستان از پتانسیل ژئواستراتژیکی بیش از هر زمان دیگری برخوردار است، اما باید این مسائل را حل و فصل کند تا بتواند از آن استفاده کند.

*********************************************

چنین پراگماتیسم واقع گرایانه ای زاده یک ضرورت محض است و نمی توان روسیه را به خاطر چنین تفکری سرزنش کرد. نمایندگان دیپلماتیک چین و ایران نیز در رژه اخیر طالبان برای جشن سومین سال تسلط آنها از رژیم دست نشانده آمریکا در کابل شرکت کردند.

با توجه به آنچه در بالا گفته شد، واضح است که همه دست اندرکاران و دست اندرکاران این منطقه بر خلاف گذشته در یک چهارراه تاریخی بزرگ با پیامدهای عظیم قرار دارند. و با این حال، راه پیش رو همان قدر مبهم، گیج کننده و هولناک است که می توانست برای اکثر مردم باشد. علاوه بر این، کسانی که بیش از همه تحت تأثیر این وضعیت قرار گرفته اند، شخصیت های اصلی رویدادهای بافت محلی ما هستند — قومیت پشتون-افغان.

پشتون-افغان مردمی هستند که ذاتاً متعصب هستند. آنها شکارچیان و مهاجمانی هستند که از تبار سواران استپی سکایی باستانی به وجود آمده اند و تاکنون اکثریت بزرگ آنها در شیوه زندگی خود ناآرام و بدوی باقی مانده اند. حتی جمعیت قبیله‌ای آن‌ها که در سرزمین‌های خاصی ریشه دوانده‌اند، در وضعیتی دائمی از تلاطم و نوسان باقی می‌مانند و در نتیجه یک دیدگاه جنایتکارانه نسبت به زندگی و در نتیجه از سبک زندگی کم برخوردار می‌شوند. این البته کیفیت «شکست ناپذیری» را به آنها بخشیده است که به خاطر آن در سطح جهانی شناخته شده اند… اما در عین حال منجر به فقدان نهادها و روایت تاریخی واقعی آنها شده است که پیش نیازهای لازم برای هر تمدنی است که ارزش نامگذاری را داشته باشد. هیچ کس اهمیتی نمی دهد و از پیشینیان مناسب مهاجمان شرور که در نزاع و آشفتگی دائمی زندگی می کنند و به شیوه گله ای از گرگ های غرغر در شب به اینجا رسیده اند و آماده اند تا هر طعمه ای را که به سر راهشان می آید هجوم آورند و ببلعند، آگاه نیست. . آدمی مجبور است به دلایلی برای ایجاد چنین افرادی بیاندیشد، اما مشاهدات ابن خلدون، دانشمند و فیلسوف مسلمان قرون وسطایی، در مورد عقاید او درباره ظهور و سقوط تمدن ها و مکانیسم های مربوط به آن به ذهن متبادر می شود. به نظر می رسد که پشتون-افغان ها صرفاً به عنوان عوامل خاص سازوکار تخریب و بازآفرینی تمدن ها و جوامع منحط به این شکل ایجاد شده اند و ما شواهد فراوانی از آن داریم وقتی که اقدامات گذشته آنها را در تاریخ مطالعه می کنیم. یقیناً برای ما در حال حاضر همین بس و مایه خرسندی است که آنها پس از بیست سال اشغال در افغانستان بر قدرت خبیث امریکا، هر هزینه ای که داشته باشد، شکست دادند. دوستان من ممکن است موافق نباشند، اما در آن صورت واقعیت هیچ چیز را مجانی به آدم نمی دهد.

به نظر می رسد که مفاهیم اجتماعی-سیاسی رایج رایج یا مقبولیت، قادر به رسیدگی به بحران های مزمنی که پشتون ها-افغان ها مطرح می کنند، نباشد. شاید به همین دلیل است که پراویدنس مجبور به رویارویی با آنها می شود. یا چرا چنین افرادی در وهله اول ما را امتحان می کنند. به هر حال، میزان فسادی که در 45 سال گذشته تحت نظارت آمریکا در این منطقه انجام شده، دست کم افسانه ای بوده است… همان طور که آمریکا تلاش می کرد روس ها را به غبار تاریخ بکشاند. اما موفق نشد هر چیزی دلیلی دارد، اما عاملان این همه هرج و مرج و کثیفی عصری سعی کرده اند حقایق را مبهم کنند و ردپای خود را بپوشانند. اما برس زدن حقایق زیر فرش آنها را از بین نمی برد و خیلی زود آنجا شروع به بوی بد می کنند. عدالت راهی برای بیان مصداق خود دارد. آمریکایی ها در واقع غارتگران بدتر و گرگ هایی در لباس میش هستند. آنها مزدوران پاکستانی و مجاهدی فاسد و بی رحم خود را به کار گرفتند که بی رحمانه از یاجوج-مجوج پشتون-افغان برای خرابکاری در اتحاد جماهیر شوروی اصلاح طلب و اومانیست استفاده کردند. با انجام این کار، آنها تهدیدی را ایجاد کردند که هنوز هم جهان را مورد حمله قرار می دهد، و ما اکنون باید 45 سال بعد به طور موثر با آن مقابله کنیم.

با این اوصاف، تعداد کمی در منطقه و اطراف ما وجود دارند که از چنین چشم‌اندازی از رنسانس بزرگ یا امپراتوری قدرت آسیای مرکزی تورکو-ایرانی (حتی اگر به عنوان یک واحد فرعی در سطح اوراسیا باشد) استقبال کنند. قومیت هندی (هم پاکستان و هم در هند) که در گذشته تحت تأثیر امپراتوری های متوالی ترک-ایرانی قرار گرفته بودند و از حمایت و قدرتی که نظم امپراتوری قدیمی انگلیسی-آمریکایی در 200 سال گذشته به آنها اعطا شده بود، بهره مند بودند. اکنون از فروپاشی آن نظم و چشم اندازهای نامشخصی که برای آنها به همراه خواهد داشت، وحشت زده و ناامید خواهند شد. هم پاکستانی‌ها و هم هندی‌ها مطمئناً دور هم جمع می‌شوند و برنامه‌های خود را برای خنثی کردن چنین سازمان‌دهی مجدد سیاسی و فرهنگی گسترده‌ای انجام می‌دهند… هر چند این بار من هر قدرت ترک-ایرانی آسیای مرکزی را به عنوان یک واحد فرعی از اوراسیا و تحت روسیه بزرگ اروپایی پیش‌بینی می‌کنم. نفوذ، و نه مانند امپراتوری های اسلامی غارتگر که قبلاً بود، اگر همه چیز خوب پیش برود! اما تا زمانی که پارادایم سیاسی-اجتماعی تورکو-ایرانی از نو متولد نشود، امیدی به مشکلات مزمن و شدید منطقه ما نمی بینم.

Akhundzada Arif Hasan Khan
Akhundzada Arif Hasan Khan

Written by Akhundzada Arif Hasan Khan

Scholar, Historian, Ethnologist, Philosopher, Activist.